معبود

وبلاگ قبلی بعد از 4 سال تعطیل شد، دوباره شروع میکنم. اینبار جدی

معبود

وبلاگ قبلی بعد از 4 سال تعطیل شد، دوباره شروع میکنم. اینبار جدی

مگه آدم چن بار زندگی میکنه



حال و هوای سال جدیده، میخواستم بگم یه سری چیزا هستن توی زندگی که نیمه تمام موندن. هرکاری کنی، خودتو به آب و آتیش بزنی، بیخیال ترین آدم روی کره ی زمین باشی، اون نیمه تمام ها ول کنت نیستن. شده بقولاً یه چَلِنج واسه خودش


هرچقدر رد و پاشو پاک کنی، خاطراتتو دو دستی تقدیمش کنی تا آتیشش بزنه، امضاتو عوض کنی، کانتکتاتو پاک کنی، مسیجاتو، میبینی عهه، نشد داره...کار نشد داره آقا... نشد داره! بعد این همه سال تلاش وقتی نتیجه اش میشه این و میبینی که  تمام این روزهایی که سختی کشیدی و با دردت مبارزه کردی هیچ شدن رفت... یهو شل میکنی و میشه روز از نو روزی از نو. اینجاست که آدم دلش به حال خودش میسوزه. 


خلاصه از همه ی اینها گذشته، تصمیم دارم با شروع سال جدید استراتژی رو عوض کنم و یه طور دیگه پیش برم. بعنوان مثال یکیش اینه که آدمایی رو که باهاشون رفت و آمد دارم و به هر نحوی روی روحیه ام تأثیر میزارن رو دیفرگ کنم و اونا که روحیه خراب کن هستن  رو بدون تعارف بزارم کنار. 


مگه آدم چند بار زندگی میکنه :) 



آخر سالی



امروز یکی از سکانس های زندگیم اتفاق افتاد که باید کراپ بشه، قاب کنی بزنی یه گوشه 


امروز توی بوتیک یکی از دوستام بودم، داشتیم میگفتیم میخندیدیم، خیلی معمولی و خوش! که یهو یه نفر اومد تو و اون خندیدن ها رو که خراب کرد هیچ، امشب رو هم کوفتم کرده ... اصلا تا با هم روبرو شدیم لبخندم بطور سریع و سیری تبدیل شد به یه چهره ی خیلی خیلی جدی ... 









سال نو 1



 خدا یه کمکی به من کنه تا قبل از عید بتونم دل 2 نفرو شاد کنم و دل خودمو راضی ! 





اف . بی . ای دانشگاه




دختره زنگ زده میگه یه حرفهایی تو خوابگاه شنیدم که خیلی ناراحت شدم. میگه شنیدم شما واتساپ ها و وایبرها و سایت هایی که ما میریم رو چک میکنید و مکالمات ما رو گوش میدین  در جواب میخواستم بهش بگم شما یا یه جاییتون خُله یا یه جاییتون رو زدین به خُلی یَت ... که نشد بگم. اما قهوه ایش کردم.  




سخن آغازین! ههه


این اولین یادداشت من است، وبلاگ قبل بعد از 4 سال تعطیل شد، ما از اونا نیستیم که "یهو میزنن کل وبلاگو پاک میکنن و توش مینویسن : لعنت بر پدر و مادر کسی که این وبلاگ را باز کند" . فقط تعطیلش میکنیم و ولش میکنیم به حال خودش  گِل بخوره.


اول سال 2014 تو حال و هوای کریسمس یه تصمیم مهم گرفتم که خیلی خوب بود.


اینم یکی از تصمیم های  عید 1394 ، امیدوارم همه چی بره رو روال



وقتی میدونی در هر صورت بازنده حساب میشی، جون کندن واسه اینکه برنده باشی معنی نداره، بهتره قبول کنی بازنده ای و بری پیِ کارِت. 


کات